سی و یکمین جشنواره فیلم فجر
خنثی بودن و بیمسالگی
جشنواره سیویکم هم به پایان رسید. جشنوارهای که مانند سایر چیزهایمان به طرز غمانگیزی ایرانی است. جای تعجب ندارد که سینمایمان خنثی است و سازندگانش دغدغه مخاطب ندارند. غالب فیلمهای امسال سینمایی نبودند و تا اثر سینمایی شدن فرسنگها فاصله دارند.
در گریزی سریع به فیلمهای امسال تنها چند مورد را میتوان از باقی آثار بیارزش و خنثی جدا کرد. از نظر نگارنده بهترینهای امسال «دربند» پرویز شهبازی، «قاعده تصادف» بهنام بهزادی، «دهلیز» بهروز شعیبی و «هیس» پوران درخشنده بودند. در این میان، «دربند» فیلم امیدوارکننده و بهتری است.
دربند قصه میگوید؛ قصه سادهای میگوید. قصهاش از آسمان نیامده و از دل اجتماع برآمده است. درست به همین خاطر است که سراسر فیلم، داستانش تعلیق دارد. تعلیقش بعد از اتمام فیلم به پایان نمیرسد و با مخاطب میماند. به غیر از اینها ما همچنان فیلمفارسی میسازیم.
کارگردانی فیلمفارسی میسازد که زمانی علیه فیلمفارسیها به پا خاست و از موج نوییهای سینما بود. داریوش مهرجویی تمام راه سراشیبی را به سرعت میپیماید. اثری که مطلقا ارتباطی با خیام و اگزیستانسیالیسم و فلسفه و عرفان ندارد. دیگر فیلمفارسی امسال «رسوایی» مسعود دهنمکی است.
بر دهنمکی حرجی نیست؛ او در آثارش به خوبی نشان داده که با رسانه سینما بیگانه است و فیلمساز شدنش حادثه و اتفاق بود و خیلی با سینما فاصله دارد. با این همه، سایر فیلمهای امسال هم فیلمهای فردی و بیقیدند. فیلمهایی که مسئله ندارند و ساختهشدنشان بیشتر از آن روست که در کارنامه فیلمساز و سازندگانش قرار بگیرند؛ فیلمهایی که اعتبار از جشنواره فجر میگیرند و هیچ بر آن نمیافزایند، جز بیاعتباری.
فیلمهای امسال دقیقا هیچ نبودند؛ سینمای خنثی که نه دغدغه گیشه دارد و نه حتی دغدغه جشنواره غربی. چند سالی است که همه، بارها برچسبهای ارزشی و فاخر را شنیدهایم؛ منظور همان سینمای سفارشی دولتی است و آن هم در مقیاس کلیاش و همخوان و هماهنگ با امور دیگر معنا مییابد؛ یعنی چیزی که تا چیزی شدن ره بسیار دارد.
زمانی موفق به راندن فیلمفارسی و فیلم روشنفکری شدیم؛ اما امروز ظرف را اشتباه گرفتهایم یا فراموش کردهایم که سینما، سینماست؛ سینما ظرف نیست؛ تریبون نیست؛ ابزار نیست؛ مونولوگ نیست. سینما هنر است و هنر با مخاطب زنده است و سینمای بدون مخاطب سینما نیست. صنعت سینمای ما صنعت سینمای هالیوود نیست؛ مثل باقی صنایع ماست. در صنعت سینمای ایرانی سوددهی امری غریب و ناآشناست. ما همچنان فیلمهای چند میلیاردی میسازیم که یک پنجاهم آن هم بر نمیگردد. فیلم باید مسئله داشته باشد و مسئلهاش از دل فیلمساز بیاید. با این سینما ره به جایی نخواهیم برد.