مداخله
موضوعات داغ

ملاحظاتی درباره سناریو‌های هفته‌ی جاری 

ملاحظاتی درباره سناریو‌های هفته‌ی جاری 

 

فاش شدن فایل صوتی و بولتن خبری محرمانه که با واکنش دستگاه قضایی هم مواجه شد در هَمهمه‌ی پرتنش و بحرانی هفته‌های اخیر گویای حقایقی مهم در خصوص مسائل ایران و البته پیامدهای احتمالی آن است. از یک‌سو گویای نظام تصمیم‌گیری در سطوح عالیست. نظامیکه حتی در خصوص جزئیو حاشیه‌ای‌ترین مسائل روزمره هم خود را ملزم به تصمیم‌گیری می‌داند. تصمیم‌گیری‌هایی عمدتا در جهت مخالفت با خواست و اراده ملی و البته گویای حقیقتی مکتوم هم است. حقیقتی که نشان می‌دهد نظام تصمیم‌گیری در سطح عالی چه تصویر مبهم و ناروشنی از جامعه‌ی ایران دارد و تا چه حد در دنیای ذهنی خودساخته‌ی خویش فرورفته است. 

 

در چنین وضعیتی روایت‌ها باید تا حد ممکن به این جهان ذهنی خودساخته‌ی بی‌ارتباط با واقعیت بیرونی نزدیک باشند تا راویان آن بتوانند در چرخه‌ی نظام قدرت باقی بمانند. 

 

همان داستان همیشگی و قدیمی. همانگونه که فرد معتاد خود آخرین کسی ‌ست که به اعتیادش پی می‌برد، حاکم خودکامه نیز همواره آخرین کسی است که از وضعیت واقعی موجود مطلع می‌شود. 

 

در چنین موقعیتی دیگر نباید از خوشحالی و شادی شبه هیستریک بخشی از مردم از شکست ایران روبهروی امریکا و حذف از جام جهانی شگفت‌زده شد. خوشحالی و شادی که درحقیقت واکنشیست به برداشت حاکمیت از فوتبال و مهندسی ناشیانه‌ای آن. واکنشی بی‌سابقه که نه‌تنها در ایران نمی‌توان مشابه آن را یافت بلکه حتی در جاهای دیگر نیز نمونه‌ی آن به ذهن نمی‌آید. 

 

فوتبالی که در دو دهه‌ی گذشته از سوی حکومت به‌عنوان روکشی برای پوشاندن بحران‌ها، شکاف‌ها و تناقض‌های بنیادین سیاسی و اجتماعی به کار می‌رفت همینک افسارش از دست صاحبانش خارج‌شده و به عاملی برای حمله به حاکمیت از سوی مردم تبدیل‌شده است. حاکمیت در حال ازدست‌دادن آخرین اهرم‌های اجتماعی خویش برای کنترل مردم است. این خسران البته پیامدهای نگران‌کننده دارد نه‌تنها برای حاکمیت که حتی برای آینده‌ی ایران در چند ماه آینده. 

 

ملاحظاتی درباره سناریو‌های هفته‌ی جاری

تشدید شکاف حاکمیت و ملت به بالاترین حد خویش رسیده است و به گواه نوشته‌ها و گفته‌های فاش‌شده حاکمیت در موقعیتی تنها قرارگرفته است. این تنهایی را باید از چند منظر دید. ازسوی بسیاری از شخصیت‌های سیاسی بلندمرتبه‌ی ساکت، نباید سرنوشت نظام جمهوری اسلامی را به سرنوشت یک فرد گره زد. این نگرش به نظر می‌رسد در بالاترین سطوح غالب است. احتمالا بهعنوان حربه‌ای برای حفظ نظام با اصلاحاتی در قانون اساسی و برگزاری رفراندوم جهت به رای گذاشتن مطالبات معترضان به پایان خواهد رسید. بهنظر می‌رسد این ترفندی عقلانی از سوی بخش نگران و واقع‌بین عرصه قدرت است که باور دارد اعتراضات چند ماه گذشته پدیده‌ای واقعیست با مطالبات و خواست‌های واقعی و ریشه‌ها و دلایلی کاملا روشن و برخلاف بخش دیگر که به‌کل آن را به‌عنوان پدیده‌ای واقعی نادیده می‌گیرد. 

 

این شکاف بهنظر معنادار می‌رسد و باید آن را به‌عنوان شکافی برسازنده و واقعی جدی گرفت. شکافی است که احتمالا قابل ترمیم هم نیست. بهعبارتدیگر تنشی قابل‌حل هم نیست و غیرقابلبازگشت است و یا دوئلی که درنهایت یک برنده بیشتر نخواهدداشت. 

 

ازسوی‌دیگر با توجه به فراخوان‌های اخیر برای هفته‌ی جاری بهنظر می‌رسد ما با هفته‌ای تعیین‌کننده مواجهیم. سه روزی که می‌تواند یا با واکنش خشونت‌بار حاکمیت همراه باشد. یعنی بخش طرفدار سرکوب سطح سرکوب را وارد فاز یا مرحله‌ای تازه کند و با اعمال خشونت بیشتر به تصور خویش به غائله پایان بخشد. حتی ممکن است تا چند ماهی هم بتواند اعتراضات را بخواباند؛ اما ازآنجاکه کوچکترین مشکلی حل‌نشده است و بهنظر می‌رسد ایران با مشکلات جدید و بحرانی‌تر روبرو خواهد شد باید گفت که بازگشت اعتراضات خشن‌تر و درنده‌تر خواهد بود از همین روست که روزهای آینده در معادلات سه‌ضلعی قدرت تعیین‌کننده خواهد بود. 

 

ضلع حاکمیت که وضع موجود را مناسب حاکمیت خویش می‌داند. ضلع حاکمیت شکاف خورده که دنبال راه حل‌هایی برای اصلاح و دگرگونی بخش‌های مهمی از حاکمیت است و البته ضلع مردم. همانگونه که حاکمیت دچار شکاف است مردم معترض و ناراضی به یک‌راه حل واحد برای گذر از این وضعیت قائل نیستند. بخش رادیکال معترضان که در سطح خیابان حضور دارند طبیعتا دنبال براندازی حتی با با پرداخت هزینه‌اند. اما بخش عمده‌ی مردم که به اعتراض‌ها باور دارند اما در خیابان‌ها حضور ندارند و حاضر به پرداخت هزینه نیستند دنبال دگرگونی وضعیت موجود از طریق روش‌های کم‌هزینه‌اند و قطعا هوادار دگرگونی تدریجیاند. دگرگونی‌های مبتنی بر ایضاح حقوق فردی و روابط با غرب و گشایش اقتصادی 

 

ملاحظاتی درباره سناریو‌های هفته‌ی جاری

اما اینروش بهداشتی و کم‌خطر منوط به تصمیمات حاکمیت و اصلاح بینش خود نسبت به مردم معترض است. ازاینروست که هفته‌ی پیش رو هفته‌ای تعیین‌کننده خواهد بود. به نظر می‌رسد طرفین درحال تغییر فاز تاکتیک‌های خویش‌اند. 

 

بدبینانه‌ترین حالت آن است که طرفین به تاکتیک‌های رادیکال‌تر روی‌آورند که نتیجه‌اش احتمالا تکرار میدان تیانانمن در خیابان‌های تهران و البته به‌دنبال آن رادیکال‌تر شدن فضا و درگیرشدن در سناریوهای بدبینانه و ازجمله جنگ‌های داخلی گسترده همچون مبارزات جدایی‌طلبان باسک در اسپانیایی دهه ۱۹۷۰ یا ۱۹۸۰ یا جنبش آزادیبخش ایرلند در همین دو دهه است. 

 

یا می‌تواند ادامه‌ی ناکارآمدی‌ها در همه‌ی سطوح و گسترش فشار فساد سیستماتیک به فروپاشی انجامد. خوشبینانه‌ترین آن هم نوعی گذار تدریجی تضمین‌شده بهسوی مطالبات عمومی و همگانی ‌ست. رفراندم تغییر ریشه‌ای و تدریجی قانون اساسی و حذف نیروهای سیاسی که در چند دهه‌ی گذشته مسئول مستقیم این وضعیت بودند. 

 

نوعی ویرایش بی‌رحمانه‌ای متن پرغلط و خطای نظام کنونی که البته متن نهایی را بیشتربه دیدگاه‌های ویراستار نزدیک می‌کند تا نویسنده‌ی اصلی متن. 

 

سناریویی که گرچه زیادی خوش‌بینانه است اما شواهد آن در فضا تا حدودی دیده می‌شود. بههمین دلیل است که باید نوشته‌ی فرزند روحانی مرحوم مطهری را جدی گرفت. اینکه بیش از جهاد تبیین به جهاد تصمیم نیاز داریم و البته روشن است که مخاطب این توصیه کیست. 

افقی در برابر عمودی

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Verified by MonsterInsights