مداخله
موضوعات داغ

ابراهیم گلستان

ابراهیم گلستان

ابراهیم گلستان هنرمند و نویسنده‌ای که به واسطه ساخت مستندهایی درخشان، دو فیلم داستانی مهم و چند کتاب قصه از مهم‌ترین روشنفکران دههٔ ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ ایران بود. اما پنجاه سال آخر عمر را صرف کین‌توزی و تسویه حساب‌های قدیمی کرد.

بی‌جهت نیست که در مستند میترا فراهانی درحالیکه گدار از کوگیتو رنه دکارت پرسش می‌کند و همسان نبودن فاعل من در می‌اندیشم و هستم جمله مشهور او،گلستان همچنان از اومانیسم دِمُده سعدی در قالب «تن آدمی شریف است به جان آدمیت سخن می‌گوید»

گلستان سعدی را به خاطر حساس بودن به سرنوشت نوع بشر می ستاید، درحالیکه در مصاحبه ۱۰ ماه پیش از مرگش با عنایت فانی در پاسخ به پرسش او که چرا در این دهه‌ها به مرگ و سرکوب روشنفکران ایرانی هیچ واکنشی نشان نداده است، می‌گوید چه فایده دارد. و مرگ دیگران را حتی مرگ پسرش را اتفاقی نه چندان مهم و حادثه‌ای که برای هرکس دیگر هم رخ می‌دهد اعلام می‌کند.  

گلستان بی‌تردید از مهم‌ترین و آگاه‌ترین روشنفکران سدهٔ پیش در ایران بوده است. خشت و آینه او اثری جلوتر از ذائقه و سبک فیلمسازی در ایران بود و او هنوز ایرانیان را به دلیل عدم استقبال از فیلمش در آن سالها نبخشیده است. 

ابراهیم گلستان

اسرار گنج درهٔ جنی او نمایشی ابسورد و استعاری از حکومت پهلوی است و زلزلهٔ پایانی که با ویرانی همه چیز به پایان می‌رسد، پیشگویی دقیقی از انقلاب ۵۷ است. مستندهای او از جمله موج و مرجان و خارا همچنان از بهترین مستندهای سینمای ایران است. جایی که قریحهٔ ادبی و ذوق بصری او به بهترین وجه ممکن در فیلم نهادینه شده است.سبک داستان‌نویسی و نثر او در ادبیات فارسی باوجود فخامت اما امروزه نثری دمده تک صدایی و نامتناسب با جهان داستانی مدرن و پلی‌فونی ذاتیِ نثر مدرن است. با این وجود قصه‌های او همچنان شیفتگان فراوانی دارد.

 با اینحال گلستان در دو دههٔ اخیر، در تولید هتاکی به هم‌نسلان خویش از هیچ موقعیتی دریغ نکرده است. مصاحبه‌هایی که نشریات زرد ادبی و فرهنگی اصلاح‌طلب در سال‌های اخیر با او کرده‌اند، تصویر او را بیشتر مخدوش کرده است. مردی که در نامه به سیمین ادعا می‌کند بیش از بسیاری از روشنفکران ایرانی، باوجود زیستن در لندن در فضای ایران نفس می‌کشد. اما حرف‌هایش در مصاحبه‌های سال‌های اخیر گویای دورماندن او از شبکه بین‌الاذهانی ایرانیان است. نکوهش دیگران که آثار من را نفهمیده‌اند، البته شاید در دههٔ ۱۳۵۰ گزاره‌ای مقبول می‌نمود، اما با ظهور نسل جدید، کتابخوان و آگاه از تحولات فرهنگی و فکری غرب، بیشتر به تحقیر گوینده‌اش می‌انجامد. 

او که روزگاری به دلیل روابط و استطاعت مالی‌اش، دسترسی منحصربفردی به کتاب‌ها، فیلم‌‌ها، صفحه‌های موسیقی و نشریات فرنگی داشت و براساس آنها روشنفکران هم‌نسلش را بی‌خبر و جاهل از تحولات زمانه می‌دانست، طبیعی است که امروز دیگر این انحصار، معنایی ندارد و دیگران هم توانایی دسترسی به همه چیز را دارند. فیلم فراهانی، به احتمال زیاد، ناخواسته تصویری کاریکاتوری از مردی پرگو ارائه می‌کند.درمقابل فیلمساز فرانسوی که دیگر ایمانی به ارتباط زبانی ندارد. پس عجیب نیست هنگامی که گلستان آن پرسش کلیشه‌ای را از گدار می‌پرسد که آیا هنوز به سینما باور دارد، گدار در پاسخش چیزی می‌گوید که شاید حاکی از وجهی غالب در شخصیت گلستان باشد: ابراهیم عزیز، این پرسش بیشتر به پرسش بازجوها شباهت دارد!

خطر ترمیدوری شدن جنبش

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Verified by MonsterInsights