مستند بیجه ساخته میکائیل دیانی
مستند بیجه ساخته میکائیل دیانی درباره یکی از جنجالیترین پروندههای جناییِ تاریخ معاصر ایران است. درباره محمد بیجه کارگر کوره پزی حاشیه تهران یا منطقه پاکدشت که براساس پرونده مذکور ۲۳ کودک را به قتل رسانده بود.

پرونده محمد بیجه خصیصه نمای مسائل مربوط به توسعه شهری و توسعه اقتصادی به خصوص در سه دهه گذشته در ایران است و به همین دلیل پدیدهای است که در پرتو آن میتوان سیاستهای اقتصادی و به عبارت دیگر توسعه اقتصادی به عنوان راهبرد اصلی دولتهای بعد از جنگ را در ذیل آن تعریف و تبیین کرد.
فیلم دیانی البته تلاش چندانی برای نزدیک شدن به این ایدهها نمیکند وهمچون بسیاری از گزارشهای تلویزیونی سعی میکند در نهایت پرونده عبرت آموز از یک جنایتکار نمونهای و شمایل وار در تاریخ معاصر ایران ارائه دهد.

سازوکار سینماتوگرافیک فیلم استفاده از موسیقیهای پر تمپو که قرار است تماشاگر را در موقعیت تعلیق و هیجان قرار بدهد، قاب بندیهای بسیار ناشیانه و متاثر از گزارشهای تلویزیونی و البته از آن سطحیتر ارائه تحلیلها و تبیینها توسط جامعه شناسان و روانشناسان و جرم شناسان که هر کدام سعی میکنند لایهی سطحی و ظاهری ماجرا را از منظرهای مختلف تبیین و بررسی کنند.
این ایده درخشان را به یک مستند جنایی شبیه به مستند-گزارشها و برنامههای تلویزیونی و مشخصا مجموعه شوک تبدیل میکند.
موضوعی که میتوانست تبدیل شود به بررسی پدیده توسعه اقتصادی و سیاست گذاری های اقتصادی به خصوص از دوره هاشمی رفسنجانی و دولتهای بعد، در نهایت تبدیل میشود به نوعی ناهنجاری روانی و اجتماعی که مسئله بیجه را تقلید میدهد به دوران کودکی، ناهنجاریهای خانوادگی، عدم توجه به تربیت مناسب و بی توجهی به محبت، عطوفت و پرورش و تربیت کودکان و البته در نهایت چند اشاره به مسئله حاشیهنشینی و اینکه این حاشیه نشینی محصول سیاستگذاریهای کلان نیز که در دولتهای پس از جنگ افتاده است.
در حالی که خود بیجه و البته پدیدههای مشابه با آن جزو های خصیصه نماهای وضعیت توسعه در سراسر جهان هستند و به همین دلیل است که هرگونه توسعهای در مفهوم اقتصادی و شهری یعنی همان آرمان لیبرالیسم در سالهای اخیر را همواره از طریق ارجاع به نمونه ها و ضایعات آن مثل پرونده بیجه میتوان نقدی انضمامی و عینی کرد.

نکته جالب در مورد پرونده بیجه سر و صدایی است که پیرامون چند نهاد در آن سالها رخ داد. نهادهایی که هیچکدام نتوانستند وظایف قانونی و مکلف خود را به درستی انجام بدهند و به همین دلیل در پرتو این پرونده در پیشگاه جامعه سرافکنده و شرمنده شدند.
نکته حیرت انگیز آن است که دو نفر از مسئولین مرتبط و اصلی با این پرونده در آن زمان یکی محمدباقر قالیباف فرمانده کل نیروی انتظامی و دیگری ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضاییه در حال حاضر رئیس دو قوه اصلی در کشور هستند. یعنی قوه مقننه و قوه مجریه.
دو فیگوری که در فیلم نیز به آنها اشاره میشود و البته باید به این نکته اشاره کرد که فیلم پیش از به قدرت رسیدن این دو و صدارت آنها بر این دو قوه ساخته شده است. اما جنبه پیشگویانهای که ماجرای بیجه با خود دارد بار دیگر نشان میدهد که پروندههای مشابه با مسئله بیجه را تا چه حد نباید صرفاً تقلیل به ناهنجاریهای اجتماعی و روانی یا آنگونه که روانشناس سطحی فیلم تصور میکند دوران کودکی پرآشوب یک فرد منحصر دانست.

جالب است که در فیلم میبینیم که هم ابراهیم رئیسی و هم محمدباقر قالیباف به دلیل کوتاهی و قصور نهادهای ذیربط شان در انجام ماموریتها و تکالیف شان به شدت از سوی جامعه در آن دوره مورد نقد و نکوهش قرار گرفتند و جالب اینجاست که با گذشت نزدیک به ۲۰ سال از آن پرونده همانگونه که اشاره شد این دو مسئولیت دو گروه اصلی و فرعی در جامعه امروز ایران را برعهده گرفتند.
نکته دیگر که گواه بر این امر است که مسائلی همچون پرونده بیجه را نباید به ناهنجاری های فردی و اجتماعی یا آنگونه که در سطحی از فیلم شاهد هستیم مسائل مربوط به بحران شخصیت کمبود محبت یا عدم توجه به نهادهای تربیتی و آموزش و رشد کودکان دانست.
بلکه اینها پدیدههایی اند که مستقیماً مسئول سیاستگذاریهای اقتصادی و توسعه در همه شئون چه در بعد قانونگذاری و چه در بعد اجرایی و دولتاند. و به همین دلیل پدیده بیجه که محصول زندگی حاشیه نشینی در پاکدشت است یعنی شهری که از قضا در اعتراضات و بحرانهای آبان ۹۸ نیز نامش بر سر زبانها افتاد بار دیگر نشان میدهد که بیتوجهی به پیامدها ضایعات توسعه در بسیاری از مناطق حاشیه نشین تهران در سالهای اخیر به اوج خود رسیده است آنچنان که روزگاری منجر به شکل گیری پدیدهای همچون بیجه شده بود چه بسا در آیندهای بسیار بسیار نزدیک منجر به شکل گیری شورشها و طغیانهای اجتماعی غیر قابل کنترل و ویرانگری شود.
نکته غم انگیز و استراتژیک ماجرا این است که چه بسا آن کودکانی که که ۱۸ سال قبل در حکم بازماندگان و نجات یافتهگان از قتل در پرونده بیجه بودند و به یک معنا توانستند از دست خشونت و تجاوز و کشتار جان سالم به در ببرند همان قربانیانی باشند یا بودند که در آبان ۹۸ بر کف خیابان به دلیل دنبال کردن بدیهی و بدویترین مطالبات خود به گلوله بسته شدند.
با سیاهنمایی و نفرتپراکنی و تسویه حساب سیاسی نمیشه مشکلات اجتماعی رو برطرف کرد. مطالبهگری با طلبکاری و یقهگیری فرق میکنه. از این واکنشهای احساسی و هیجانی دست بردارید.