مداخله
موضوعات داغ

تناقض‌های گفتار محور مقاومت

تناقض‌های گفتار محور مقاومت

نکته مهم درباره محور مقاومت ایده تناقض‌آمیزی است که درگفتارشان وجود دارد آنها ازسویی بسیار غرب‌ستیز وآمریکاستیز هستند، بخاطر تاریخچه استعماری آنها، اما همزمان دارند از کشورگشایی ایران و مداخله جمهوری اسلامی در منطقه و ایده تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای و حکومت هژمون در منطقه و حاکمیت مقتدر دفاع می‌کنند.

یعنی از ایده تشکیل یک حکومت-دولت مقتدر که به‌زعم آن‌ها منادی امنیت تام و تمام ایران است. این نوعی تناقض  واضح است، بخصوص برای کسانی که گرایش پسااستعماری دارند و البته روشن است که در سنت چپ نمی‌توان از حکومت مرکزی مقتدر، مرکزگرا و هژمون دفاع کرد.

 به استثنای استالین که لکه ننگی واضح در جریان چپ هست، این ایده در سنت چپ مذموم است. حتی لنین هم از حکومت و دولت‌های محلی و کشورهای کوچک دفاع می‌کرد و اصلا نقطه تمایزش و به یک معنا تعارضش با استالین هم سر همین بود که باید حق حاکمیت را به کشورهای کوچک مثل اوکراین و گرجستان بدهیم و ما به‌عنوان یک حکومت مرکزی در مسکو برای آنان تعیین تکلیف نکنیم.

جریانهای فلسفی چپ نو که بر روی مطالبات حقیقی مردم تاکید میگذارند نیز ایده دولت یا حکومت مقتدر مرکزی هژمون را ایده فاشیستی می‌دانند که از درون ایده هابزی انسان گرگ انسان است بیرون می‌اید. یعنی بشر در جنگلی زندگی میکند که فقط قدرتمندان می توانند حاکم باشند و مردم باید قدرت و سرنوشت خود را دستِ دولتی مقتدر بسپارند. این ایده کاملا هابزی دست راستی است   از درون آن فاشیسم در می‌اید. یعنی به ضرب و زور اعمال قدرت و خشونت تبدیل به یک دولت-حکومت مقتدر شدن.

 

تناقض‌های گفتار محور مقاومت

به همین خاطر از ایده دولت-حکومتها حالا میخواهد این دولت دنبال ایده قدرت منطقه‌ای  باشد یا مثلا قدرت جهانی مثل آمریکا دفاع نمی‌کنند. و دوم اینکه درواقع اگر کشورهای اروپایی مثل انگلیس در یک دوره و آمریکا در زمان حال یا پرتغال و فرانسه دنبال مداخله و به تصرف درآوردن دولتهای ملی در کشورهای دیگر بودند بدین خاطر بود که به تعبیر مارکس در جستجوی تحقق انباشت اولیه سرمایه بودند. درواقع هدف اصلی کشور گشایی دست‌یابی به منابع دیگر کشورها، استثمار آنها و ایجاد انباشت اولیه بوده است. آن‌ها برای استثمار هزینه می‌کنند، تا به منابع و سرمایه‌های بیشتر دست یابند.

 

اساسا هدف استعمار و هدف مداخله در کشورهای دیگر همین است ولو اینکه با همین ایده اما با نام دیگری همچون ایجاد امنیت ملی باشد. مثل همین عنوانی که جورج بوش با بهانه ان به عراق و افغانستان حمله کرد. ولی در این چند دهه جمهوری اسلامی صرفا هزینه کرده است، بی‌آنکه بتواند مرحله انباشت سرمایه را تحقق بخشد.  

 

یعنی حتی قواعد این بازی را هم نمی‌دانند و برای همین به دولتی تبدیل شده که صرفا طرفدارانش را تامین مالی کرده است. یعنی شبیه به همان لژیونرهایی که در قرن ۱۹ برای فرانسه در شمال افریقا میجنگیدند یا برای انگلیس در شبه قاره و از منافعش دفاع میکردند ولی همه این مداخله‌ها به این قصد بود که درنهایت به منابع مالی و منابعی که بتواند به انگلیس بازگردد و مرحله انباشت سرمایه را برای ایجاد یک اقتدار اقتصادی رقم بزند دسترسی پیدا بکنند.

 

حالا براساس چنین نگرشی که یک نگرش کاملا دست راستی و فاشیستی است بلند گوهای تبلیغاتی در خارج از کشور تحت عنوان محور مقاومت پیدا شده‌اند که با شعار چپ‌گرایی و آمریکاستیزی دارند از تبدیل شدن ایران به یک کشور امپریالیست منطقه‌ای دفاع میکنند. یعنی از همان سیاستهایی که آمریکا به تعبیر آن‌ها در ۸۰ سال گذشته سعی کرده به جهان تحمیل کند. و آن‌ها خود را منتقد تمام عیار این سیاست‌های کشورگشایانه و استعماری می‌دانند.

آیا تحمیل ایدئولوژی به ضرب و زور پول و اسلحه محکوم است یا نه صرفا محتوای این  ایدئولوژی است که مهم است؟ یعنی آیا تحمیل ایدئولوژی سرمایه‌داری صرفا مذموم است یا تحمیل ایدئولوژی اسلام سیاسی کاری پسندیده است؟

 درواقع پروپاگاندای محور مقاومت و به‌خصوص برنامه اینترنتی جدال گویی به استعمار خوب و استعمار بد باور دارند.  آیا این ایده اسلام سیاسی و نوع شیعه گری که میخواهد در آذربایجان، افغانستان و لبنان و عراق و سوریه و یمن ترویج کنند خود شکلی از همان امپریالیسم نیست؟ با این تفاوت که نتایج و تبعاتش به بدنامی این ایدئولوژی انجامیده است.

یعنی در سوریه فیلمی مثل به وقت شام ساخته می‌شود که درواقع به  نفرت سوری‌ها از ایرانی‌ها دامن می‌زند و هیچ کمکی به ترویج ساده‌لوحانه ایدئولوژی‌سازی نمی‌کند درحالیکه آمریکاییها با هالیوود  که قواعد ساخت فیلم‌های ایدئولوژیک را می‌داند، فیلمهایی می‌سازند تا ارزشهای خودش را به همه جای دنیا تحمیل و صادر کند.

 

هنگامی که ایدئولوگ‌های‌ یک نظام آدم‌هایی در حد و قواره حسن عباسی و علی‌اکبر رائفی پور و مسعود فراستی‌ باشد طبیعی ا‌ست که تولید ایدئولوژی و پمپاژ و ترویج آن در کشورهای دیگر نتیجه‌ش می‌شود فیلم مضحکی مثل به وقت شام آقای حاتمی‌کیا که در جشنواره فیلم فجر هنگام تماشایش همه درحال خنده و تمسخر بودند.

فیلمی که قرار بود ایدئولوژی جمهوری اسلامی را درباره دخالت در سوریه و مشارکت در جنگ توضیح دهد و توجیه کند اما بیشتر به کمدی ناخواسته‌ای  تبدیل شد که نتیجه‌اش عکس آن چیزی بودکه ایدئولوگ‌های نظام در ذهن داشتند.

مساله دیگر به تعویق انداختن تمام مطالبات مردم با تاکید بر مساله امنیت است. اینکه درباره فساد صحبت نکنید چون الان اولویت امنیت ملی‌ست. درمورد بی‌عدالتی و شکاف عظیم اقتصادی و یک اقتصاد ورشکسته و محیط زیست و مهاجرت و هزاران بحران در ایران صحبت نکنید چون ما یک اولویت بیشتر نداریم و نام آن امنیت است.

 

ایده‌ای که جورجو آگامبن فیلسوف ایتالیایی خیلی خوب علت وجودی آن را توضیح داده است، تاکید فراوان حکومت‌ها بر مساله امنیت ملی چیزی نیست جز حفظ همان وضعیت استثنایی. وضعیت استثنایی به این معنا که در یک موقعیت خاص و اضطراری به سر می‌بریم. حاکمی که وضعیت اضطراری اعلام میکند و معتقد است تا براین وضعیت غلبه پیدا نکنیم هیچکدام از مطالبات مردم قابل طرح شدن نیست.

این همان چیزی است که در جمهوی اسلامی  وضعیت حساس کنونی یا مقطع حساس کنونی نامیده می‌شود. یعنی اینکه هروقت کسی خواست درباره ستمّ، درباره بی‌عدالتی، آزادی پوشش زنان، تبعیض جنسیتی و فساد سیستماتیک صحبت کند او را با طرح وضعیت استثنایی منکوب کنید همان عنوانی که جمهوری اسلامی ۴۲ سال است تکرار می‌کند. از سال ۵۹ که درگیر جنگ شدیم در وضعیت استثنایی به سر می‌بریم.

 

در دهه ۷۰ هم همین ایده را در مقابله همه‌جانبه با اسراییل و آمریکا و غرب و تهاجم فرهنگی تداوم یافت و اینکه درنهایت با این روش همه مخالفان حذف شدند و روشنفکران را سرکوب کردند و همه روزنامه‌ها تعطیل شدند و در دفاع از این سیاست همواره گفته شد که در یک مقطع یا وضعیت حساس کنونی هستیم و طرح این مطالبات یعنی آب به آسیاب دشمن ریختن.

همان گفتاری که در ماه‌های گذشته در برنامه جدال ترجیع بند کلام مجری‌اش بوده است برای کوچک نشان دادن مطالبات مردم و نادیده گرفتن خواست‌ها و اعتراضات به حق سیاسی و اجتماعی آنچنان که حتی معترضان را با لودگی و تمسخر به باد انتقاد می‌گیرد که قدرت تشخیص امر سیاسی و اجتماعی را ندارند.

 چه پایانی در انتظارمان است؟

افقی در برابر عمودی

امتیاز کاربران: 4.65 ( 1 رای)

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Verified by MonsterInsights