فیلم جوکر تاد فیلیپس
۱-«سلطان کمدی» در زمان نمایشش با واکنشی مثبت مواجه نشد اما با گذشت زمان ارزش الماس تراش خوردهی اسکورسیزی بیش و بیشتر درک شد. شاید یکی از مولفههای ناخرسندی تماشاگران و منتقدین ساختن فیلمی کاملا متفاوت با دو شاهکار قبلی او یعنی «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» بود. وجه تمایز و ویژگی فوقالعادهی «سلطان کمدی» اسکورسیزی در خلق شخصیتی آنتیپاتیک، غربتی و پاپتی است. گریم مضحک، لباسهایی وقزده و میل و خودشیفتگی دهاتیوارش که بهسرعت پلههای موفقیت را چند تا یکی طی میکند، مختصات روپرت پامکین خارقالعادهای است که دنیرو در اوج بازیگری میآفریند. کاراکتری محصول نبوغ وصفناپذیر اسکورسیزی، و حرکت بر روی مرزی نامرئی، تا مبادا لمحهای رفتار و گفتارش باعث هرگونه ارتباط سمپاتیک با مخاطب شود. پیچیدگی و خلاقیت استاد که تلاشی حیرتاور است درجهت حفظ یکدستی کیفیتی مترتب بر ریل نامرئی آنتیپاتیک بودن پامکین در عین مسخرگی و شیفتگیِ احمقانهاش-نارسیستیاش- به خود، و مرزی که نباید پا فراتر بگذارد و هرآینه که گفتار و رفتاری از او بر دل مخاطب بنشیند مساوی است با نابودی و به محاق رفتن تمام آنچه اسکورسیزی میخواسته در شاهکارش بدان دست یابد. برای مثال به صحنهای که پامکین و دوستدخترش اولین بار جری لنگفورد (جری لوییس) را میبینند و دیالوگی که پامکین میگوید دقت کنید.

۲-«جوکر» تاد فیلیپس، فارغ از تمامی ویژگیهای سطحی و بشدت آشکارش بیش از آنکه فیلمی متعلق به کارگردان باشد و یا بهعبارتی فیلمی درباره جوکر باشد، فیلمی است در ستایش مهارت بازیگری واکین فینیکس. تاکیدهایی که بر وزن کم کردن فینیکس برای خلق جوکر شده از فیلم ستایشنامهای ساخته در وصف رنج و عذاب مسیحواری که او برای خلق جوکر متحمل شده است. برجستگی بازیگری فینیکس که بهشکل اغراقآمیزی اُوراکت است، درواقع حجاب و مانعی مختل کننده است که در تمام سطح فیلم سطحی جوکر تحمیل شده است. حجابی که مانع دیدن جوکر میشود و در طول زمان فیلم تنها واکین فینیکس و مهارت بازگیریاش در سبک متداکتینگ است که دیده میشود. همانطوری که واکنشها نشان میدهد واکین فینیکس است که ستایش میشود. هیچ جوکری آفریده نشده و تنها زمینی خالی در اختیار فینیکس قرار گرفته که مهارتش را به رخ بکشد. تلاشی که یحتمل جایزه اسکار امسال را برایش به ارمغان میآورد.
برای مثال یکی از جنبههای ابلهانه فیلم جایی است که درگیری مرگبار واکین فینیکس و سهجوان کارمند تامس وین در مترو به جنگ ثروتمند و فقیر گره میخورد. سهمرد مزاحم در مترو هرچیزی (ضد زن، لومپن و ..) میتوانستند باشند جز ثروتمند. آنهم در فیلمی که تنها طبقه زیر متوسط از مترو استفاده میکند، نبرد سوپر تخیلی فقیر و غنی چون لکهای تحمیلی-تصنعی از سوی فیلیپس بر فیلم میماند.
۳-«جوکر» درنهایت فیلمی میماند که تنها ارجاعاتی به فیلمهای مهم تاریخ سینما دارد و یا پلانهایش ماحصل کلاژ و کشرفتن ایده محوری آنهاست، اما در جایی شکست میخورد که طبیعتا میبایست نقطه قوتش باشد؛ آفریدن شخصیتی کریهالمنظر و آنتیپاتیک. درعوض شخصیتی سمپاتیک در بستر روایی تنک فیلم فرش شده است و بعد نقطه اوج فیلم یعنی صحنه فینیکس و دنیرو تنها چیزی که میماند ستایشی است که نثار قدرت و مهارت بازیگری فینیکس شده و نه جوکر مثلا متفاوت و یا با لعابی غلیظتر از جوکر هیثلجر. برخلاف «سلطان کمدی»، فیلم پیچیده و چند لایه اسکورسیزی که در فضایی دور از فیلمهای سوپر انتزاعیای چون «جوکر»، در مرکز ثقل روایت، روپرت پامکینی آنتیپاتیک و با گفتار و رفتار و لباسهای زننده قرار داده شده که از همان ابتدا با عزمی جزم در بستری از کثافت روزمره زندگی در پی محقق کردن آٰرزوی محقر خود است. خلق کاراکتری مانند پامکین آنهم بلافاصله بعد تروایس بیکل و جیک لاموتا تنها بخشی از ابعاد حیرتاور و خیرهکنندهای است که اسکورسیزی بزرگ در «سلطان کمدی» آفریده است.