مداخله
موضوعات داغ

چند می‌گیری تحریم کنی؟

چند می‌گیری تحریم کنی؟

تحریم جشنواره فیلم فجر ازسوی برخی از سینماگران، بحث‌ها و آرای مختلفی در فضای سیاسی و فرهنگی برانگیخت. مانی حقیقی با ارائه ویدئویی با اشاره به کشته شدن معترضان، حبس بسیاری از معترضان سیاسی و البته شلیک عامدانه به چشمان تظاهرکنندگان، خود را غمخوار قربانیان جنبش خواند و با صدایی رسا اعلام کرد که در جشنواره شرکت نمی‌کند. کسانی دیگر از جمله علی نصیریان و هانیه توسلی نیز با شیوه‌هایی کج‌دار و مریز جشنواره را تحریم کردند. حتی پگاه آهنگرانی نیز باوجود آنکه خارج از ایران است در گفتگویی با بی‌بی‌سی فارسی جشنواره را تحریم کرد و البته سینماگرانی دیگر که گفته یا ناگفته جشنواره را تحریم کردند.

این تحریم همه‌جانبه جشنواره از سوی سینماگران ایرانی با ابهام‌ها و حساسیت‌های زیادی مواجه شد. واضح است که جشنواره‌ی فیلم فجر همواره جشنواره‌ای دولتی و حکومتی بوده است که به خصوص در بسیاری از دوره‌ها صدای هسته سخت قدرت را منعکس کرده است. مطمئنا این دوره هم از این قاعده مستثنی نیست، به‌خصوص که پس از جنبش زن، زندگی، آزادی و برخورد خشونت‌آمیز حکومت برگزار شده است. با این‌حال پرسش مهمی که طرح می‌شود این است که این سینماگران در چه بافتِ فرهنگی شکل گرفته‌اند و رشد کرده‌اند.

                              چتد می‌گیری تحریم کنی؟

پگاه آهنگرانی که به‌ واسطه والدین سینماگرش سریع‌تر ازاستعدادش وارد سینما شد، در دو دهه اخیر در انواع و اقسام فیلم‌های سینمایی با گرایش‌های مختلف ظاهر شده است. به‌عبارتی‌دیگر خود او محصول یک سینمای دولتی حکومتی بوده است. به خصوص در دوره حسن روحانی با نهادهای دولتی همکاری نزدیک داشته است و حتی در واپسین کارش با سینماگر ارزشی، بهروز شعیبی همکاری کرده است. درواقع حفظ منافع شخصی‌اش حتی باوجود آگاهی بر پس‌زمینه و پشت پرده این سینما، برایش در اولویت بوده است. حمایت همه‌جانبه از دولت روحانی نیز همواره با دادن امکاناتی از سوی این دولت همراه بوده است. بنابراین تحریم جشنواره، بیش از آنکه اقدامی سیاسی باشد، همچنان اقدامی از سر منفعت ‌طلبی شخصی، یعنی همصدا شدن با ذائقه زمانه است.

مورد مانی حقیقی البته شگفت‌انگیزتر است. او که بهترین نمونه از فیلمساز حزب باد است که مطابق با منافع شخصی‌اش، تغییر موضع می‌دهد از فرصت ایجاد شده برای کسب شهرت بین‌المللی نهایت استفاده را می‌کند. حقیقی هیچ اِبایی از ساختن فیلم با سرمایه محمد امامی یکی از بزرگترین مفسدان اقتصادی ندارد و در این مورد خاص وجدان شخصی‌اش ذره‌ای آسیب نمی‌بیند. با ساخت فیلم ۵۰ کیلو آلبالو لودگی و ابتذال فرهنگی متناسب با زمانه را به حد اعلای خود می‌رساند ، اما دقیقا در زمانه‌ای که حواس رسانه‌ها و نهادهای غربی به مسائل ایران است، می‌داند که باید طوری بازی کند تا مورد پسند جشنواره‌های خارج نشین هم واقع شود. حتی نهایت تلاش‌اش را هم می‌کند که دوهفته‌ای به زندان بیفتد و انگِ سینماگر سیاسیِ معترض را بخورد. اما معلوم نیست که چرا همین سه سال پیش از طرح پرسش‌های سیاسی درباره ایران منقلب می‌شد و بر طبل جدایی سیاست و سینما می‌کوبد. حقیقی که خط مشیِ فرهنگی و سیاسی‌اش، دقیقا می‌تواند به مورد مطالعاتی ریاکاری و دورویی تاریخی سینمای ایران تبدیل شود، آن‌چنان که حتی برای خوش رقصی بدش نمی‌آید در فیلمش قتل‌های زنجیره‌ای را هجو بکند، ناگهان فازِ فیلمساز صاحب اصول را چنان بر‌می‌دارد که آدمی با مشاهده ویدئواش دچار سرگیجه می‌شود.

پرسش مهمی که طرح می‌شود این است که بالاخره جایگاه شما کجاست. هر گفته‌ای صرفا با بررسی جایگاه گوینده‌اش باید ارزیابی شود. سینماگرانی مثل حقیقی که پیوسته و بنا به منافع شخصی درحال تغییر جایگاهِ فرهنگی و سیاسی خویش‌اند، قطعا گفته‌ها و مواضع‌شان فاقد اصالت است. کسانی که در پروژه‌های مفسدان اقتصادی نقش داشته‌اند نمی‌توانند داعیه‌ی هم رای بودن با مردم را داشته باشند. واضح است که جشنواره فیلم فجر به‌عنوان رخداد حکومتی، باید به شکل جدی نقد شود و کارکردهای ایدئولوژیکش رسوا شود. اما کسانی که خود روزگاری بخشی از پیچ و مهره‌های این آپاراتوس ایدئولوژیک بوده‌اند صلاحیت لازم برای این کار را ندارند. بازیگری همچون هانیه توسلی که برای بازی در فیلم دامادِ سردار سپاه دستمزد میلیاردی‌اش را می‌گیرد، نمی‌تواند خود را در صف دختران و زنانی جا زند که با جانشان در خیابان‌ها به‌دنبال مطالبات‌شان بوده‌اند، کسانی که کوچکترین مرزِ اخلاقی و سیاسی در کارنامه‌ی سینمایی‌شان رعایت نشده است نمی‌توانند یک شبه به غمخوار مجروحان و کشته‌شدگان تبدیل شوند.

این میزان از ریاکاری و دو دوزه‌ بازی، گویای ماهیت سینمایی است که اهالی‌اش اتفاقا در چهار دهه گذشته رقص خودشان را متناسب با آهنگِ حاکمیت تغییر داده‌اند. گرچه می‌توان یقین داشت که یکی دوسالی کافی است تا این حضرات با چراغ خاموش، مجددا به ادامه‌ی شغل‌شان تحت مقررات ارشاد روی آورند. چرا که آن‌ها همیشه برحافظه کوتاه مدت مخاطبشان حساب باز می‌کنند.

ملاحظاتی درباره حقیقت و روش سروش

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Verified by MonsterInsights