فیلم قهرمان
فیلم قهرمان آخرین ساخته اصغر فرهادی بهنظر میآید بازگشتی به دوره و حال و هوای اولیه فیلمسازی اوست بخصوص شهر زیبا. این شباهت البته فراتر از مساله زندان و مساله گرو کشی و مساله پیدا کردن راههایی برای نجات و آزادی از زندان است بلکه دقیقتر بواسطه شکل و الگوی روایتی رئالیستی و روایت متصل به دیدگاه اول شخص و دانای کلی است که در فیلمهای بعدی فرهادی از چهارشنبه سوری به بعد ترگ برداشته بود.
فیلم ارجاع به جمله مشهور ژاک لکان نیز است. اینکه واقعیت، واقعی نیست و در دنیای امروز بخصوص در فیلم قهرمان مشخص میشود که تمام ارزیابی، داوری و برداشتهای ما از واقعیت نه محصول رخدادها و کنشهای واقعی نه محصول پدیدار شدن واقعیت در فضای واقعی یا برداشت واقعی ما از واقعیت، بلکه تا حدود زیادی محصول مداخله جهان مجازی(ویرچوال) در واقعیت است.
یعنی امتداد واقعیت در جهان مجازی تصویر نهایی از واقعیت را برمیسازد. همانگونه که در پایان فیلم شخصیت وارفته، متلاشی شده و دچار خسران رحیم که با ظاهری تازه و متفاوت به زندان باز میگردد. ظاهری که به معنای پذیرفتن نقش خویش در مقام زندانی است.
تصویر تیپیکال زندانی، یعنی فردی با موهای تراشیده و اصلاح شده که گویای پیروزی امر مجازی بر امر واقعی در ساخته شدن واقعیت است. شخصیتی که گویا در تمام این ماهها و روزهایی که در زندان بوده، زندانی بودن خود را نپذیرفته و همچنان به زندگی در فضای بیرون از زندان فکر میکرده اما تصویر نهایی فیلم از او گویای پذیرفتنی است که جهان مجازی از او بعنوان واقعیت برساخته است.

به همین دلیل تسلیم شدن او در برابر جهان مجازی از طریق پذیرفتن شکل نمونهای یک زندانی یعنی مردی اصلاح کرده، موتراشیده با ساکی بر دوش و کلاهی بر سر تصویر نمونهای زندانی در ایران است که گویای پیروزی جهان مجازی بر جهان واقعی در دنیای امروز است.

اما در اینجا زاویه دید روایتی فیلم تا حدود بسیار زیادی متصل به زاویه دید شخصیت رحیم است که با او آزاد شدنش از زندان را تجربه میکنیم و با او بازگشتش به زندان را ناظریم. از این منظر فیلم قهرمان در زمره دو فیلم نخست فرهادی رئالیزم به اصطلاح اجتماعی میگنجد گرچه بدلیل پختگی، دگرگونی و تحول سینمای فرهادی واجد مولفهها و کارکردهای متفاوت با آن دو نیز است. مشخصا آنچه شخصیت رحیم را فراتر از دو فیلم فرهادی به رغم شباهتها برمیسازد، شباهت او با شخصیت آنتونیو ریچی در فیلم دزدان دوچرخه است.
میتوان قهرمان فرهادی را نوعی تحشیه سینمایی بعد از ۷۵ سال بر مهمترین، نمونهایترین و مشهورترین شخصیت سینمای رئالیستی یعنی آنتونیو ریچی در فیلم دزدان دوچرخه دانست. در آنجا او با دزدیده شدن دوچرخهاش و از دست دادن آن دچار بحران اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی میشد به نحوی که راه حلش را جبران آن از طریق دزدیدن دوچرخه دیگر میدید که در آن البته ناکام میماند و فیلم درحکم نوعی ناکامی شخصیت رئالیستی بعد از جنگ جهانی دوم به پایان میرسید.

اما در فیلم قهرمان ما با نوعی باژگونگی آن شخصیت مواجهیم. یعنی قهرمانی که بجای دست زدن به عملی مشابه آنتونیو ریچی یعنی ستاندن حق خویش از طریق دزدی یا به عبارت دیگر جفا در حق دیگری تصمیم خود را از طریق بازگرداندن سکهها به صاحب مال و درعوض بنوعی تحسین شدن و مورد احترام قرار گرفتن از سوی جامعه برمیسازد.
درواقع تفاوت شخصیت رحیم با آنتونیو ریچی در آن است که برخلاف ریچی، رحیم تصمیم میگیرد که حق خود را از طریق انجام عملی خیر به لحاظ اخلاقی بازستاند. نوعی بینش اخلاقی برخاسته از خاستگاه مذهبی شخصیت که باور دارد هرکار خیری بیپاداش نمیماند و تا نیمههای فیلم، تصور او این است که این پاداش از سوی وضعیت اجتماعی و مناسبات اجتماعی از زندان گرفته تا خیریه، از اطرافیانش، از خواهر و شوهرخواهرش حتی عشقش به او بازستانده خواهد شد.

این درواقع کنشی است متفاوت با کنش آنتونیو ریچی و گویای بلوغ شخصیتی رحیم نسبت به اوست. اما آنگونه که فیلم نشان میدهد در پایان هردو، رحیم نیز مانند آنتونیو ریچی ناکام و ناتوان میماند و همچون او محصور و مغلوب وضعیت و خاستگاه طبقاتی خویش است. اما فراتر از این تحشیه نویسی فرهادی که میتوان قهرمان را در حکم نوعی بازسازی امروزی و معاصر در جهان انفورماتیک فیلم دزدان دوچرخه دسیکا دانست، فیلم بر مسائل و نکات دیگری نیز تاکید میگذارد که برای اولین بار در سینمای فرهادی طرح شدهاند.
مشخصا تقابل بین جهان واقعی و جهان مجازی. تقابلی که از طریق نیمه اول فیلم و نیمه دوم فیلم ساخته میشود. یعنی ساخته شدن شخصیت قهرمان در پاره اول که در دنیای واقعی رخ میدهد از طریق انجام کنشهای واقعی، کنشهای اخلاقی واقعی اما پاره دوم یعنی به زیر کشیده شدن آن در دنیای مجازی رخ میدهد ازطریق قضاوتها، داوری ها، شایعهها، حدسیات و گمانهایی که عمدتا پایه در واقعیت ندارند و محصول یک جامعه متزلزل، ازهم پاشیده و نیازمند به تخریب است.
از این منظر تقابل جهان مجازی با جهان واقعی آنچه برای نخستین بار در سینمای فرهادی در فیلم قهرمان طرح میشود تاحدود زیادی فیلم را به وضعیت بیوگرافیک و شخصی خود فرهادی در چند سال اخیر نیز متصل میکند. فیلمسازی که موفقیت و کامیابیهایش در جهان واقعی و از طریق ساختن فیلمها و موفقیت در فضاهای بینالمللی رقم خورده است و از سوی دیگر ناکامیها، هتاکیها و دشنامها به او ازطریق فضای مجازی و داوریهای غیر منصفانه و تاحدود زیادی کینه جویانه به سمت او رقم خورده است.
این نکتهایست که فیلم قهرمان را تا حدود زیادی به وضعیت خود فرهادی در سالهای اخیر متصل میکند گرچه صحبت درباره مولفهها و جنبههای مضمونی و ساختاری فیلم و تفسیر فیلم در سطوح متفاوت نیازمند بازبینی مکرر فیلم و رسوب عمیق تردلالتها و مولفههای فیلم خواهد بود.