مداخله
موضوعات داغ

تحلیل به‌مثابه بادی بیلدینگ

تحلیل به‌مثابه بادی بیلدینگ

 

حوادث دو ماه اخیر به بحث‌ها و جدل‌ها و تحلیل‌های فراوانی از سوی اپوزسیون و کارشناسان همه‌فن‌حریف خارج کشور چه در رسانه‌های تلویزیونی و چه در فضای کلاب هاوس دامن زده است. رقابتی جنون‌آمیز پُرشتاب و پُرهیجان برای ارائه گفتمان و تحلیلی بدیع که برق از سر مخاطبش بپراند.

می‌توان این مسابقه را فرمول وان اپوزسیون ایرانی نامید؛ که هرکدام با ماشین فکری خاص خویش درصدد جا گذاشتن دیگری‌ است. انواع و اقسام اصطلاحات و تعابیری که برای نام‌گذاری این حوادث به کار می‌رود گویای بحران نام و واژگان در هم‌وطنان خارج‌نشین هم است.

جنبش، خیزش انقلاب و اعتراضات تنها چند عنوانی‌اند که برای مسائل اخیر ایران مورداستفاده قرار می‌گیرد. جالب آنکه ترجیع‌بند تمامی این تحلیل‌ها یعنی آنچه، این بحث‌ها را به هم مربوط می‌کند تاکید بر واژه مشاهدات است. از جامعه‌شناس تا پژوهشگر فلسفه سیاسی، از کارشناس سیاست بین‌الملل تا فعال سیاسی همگی معتقدند که تحلیل‌هایشان مبتنی بر مشاهدات است.

یکی از این خیل پرشمار حسین قاضیان جامعه‌شناس خوش‌صدای از ته گلوست که همواره می‌کوشد با لحنی فاضلانه معمولی‌ترین بحث‌های رایج در تاکسی‌خطی پیچ‌شمرون تجریش را به‌عنوان محصول مشاهدات خود عرضه کند. این قدرت طلبگی ایشان در بسته‌بندی‌ کردن فریبندۀ این همان‌گویی نشان از استعدادی دارد که به‌جای منبر در کلاب هاوس در حال هدر رفتن است.

تحلیل ایشان بر این نکته که باید مشاهدات را مبنای تحلیل و تولید بحث قرارداد درجای خود حیرت‌انگیز است. مشخص نیست که چگونه می‌توان از واشنگتن ادعای مشاهدات حوادث ایران را داشت و عجیب‌تر اینکه دیگر مشارکت‌کنندگان مرعوب کلاب هاوس را چگونه پند و اندرز داد که مسیر غلط را رفته‌اند؛ چون به‌جای اتکا به مشاهدات عینی برخلاف ایشان به بحث‌های درون کتاب‌ها مراجعه می‌کنند. آن‌ها را سرزنش می‌کند که شیپور را از سر گشادش می‌زنند. چراکه ابتدا به بحث‌های درون کتاب‌ها مراجعه می‌کنند و بعد واقعیت را بر اساس آن تحلیل می‌کنند.

برخلاف ایشان که قدرت مشاهده واقعیت‌های ایران را از چند هزارکیلومتر آن‌طرف‌تر دارد– البته منظور ایشان هم از مشاهده تماشای آخر شب شبکه ایران اینترنشنال و بی‌بی‌سی بر روی کاناپه خانه است – واقعیت عینی برای آقای جامعه‌شناس همانی است که ایران اینترنشنال نشان می‌دهد و با مشاهده عالمانه و متفاوت آن به تحلیل‌های معتبر و موثق دست می‌یابد.

آنچه واقعاً در خیابان‌ها می‌گذرد، آنچه واقعاً در میادین شهر هستی می‌یابد مهم نیست. مهم بازنمایی گزینشی و اغراق‌ آمیز آن از سوی رسانه‌های اپوزسیون است که می‌تواند ملات لازم برای تحلیل ایشان را فراهم کند. تحلیل‌ها هم که پیشاپیش جهتشان معلوم است و با عنایت به کارفرما تحلیل‌ها هم خودبخود جهت خود را پیدا می‌کنند.

 

تحلیل به‌مثابه‌ی بادی‌ بیلدینگ
تحلیل به‌مثابه‌ی بادی‌ بیلدینگ

بنابراین تحلیل به شکلی از بادی بیلدینگ تبدیل می‌شود که در آن به‌جای بدن زبان در حال پرورش و خوش‌اندام کردن خویش است. جالب اینکه اخیراً ایشان یکی از تنش‌های مهم معرفت‌شناسی را هم در چند دقیقه حل کرد. با این مضمون که نباید ابتدا به خوانده‌ها و معرفت‌های مطالعاتیمان تکیه کنیم و بعد واقعیت را بر اساس آن تحلیل کنیم؛ بلکه باید ابتدا واقعیت را دقیقاً مشاهده کنیم و بعد به کتاب‌ها و خوانده‌ها رجوع کنیم.

ظاهراً ایشان در جریان نیست که هیچ مشاهده ناب و  عاری از خوانده‌ها و معرفت‌ پیشینی وجود ندارد و پیشاپیش در مشاهده‌ی ما خوانده‌ها و معرفت ما حضور دارد و دقیقاً به همین خاطر است که مشاهده یک جامعه‌شناس از مشاهده‌ی یک فرد عادی قاعدتاً باید متفاوت باشد.

درواقع آنچه تولیدات شفاهی کلامی خارج از کشور را عمدتاً از اعتبار می‌اندازد، جدا از وابستگی‌های سازمانی و ادای دین به کارفرما و نمک‌گیر شدن نزد صاحب پول و سرمایه همین ناتوانی در مشاهده بی‌واسطه و از نزدیک حوادث است. به‌دلیل این ناتوانی آن‌ها آن چیزی را مشاهده می‌کنند که قبلاً یک رسانه برای آن‌ها کانالیزه کرده است و اگر جامعه‌شناس نداند تحلیل‌های مبتنی بر چنین مشاهداتی چقدر می‌ارزند احتمالاً لب طاقچه مناسب‌ترین جا برای گذاشتن مدرکشان است.

لینک سخنان مورد اشاره  بررسی خیزش مردمی؛ با حضور: حسین قاضیان

وقتی دن‌کیشوت چپ می‌کند

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

حسام نصیری

نویسنده و منتقد سینمایی، پژوهشگر هنری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا