تاثیر انتخابات ۱۴۰۰ بر کنشگری اجتماعی
مهارت و هوش بالای جمهوری اسلامی آن است که شکافها و بحرانها و سیمپتومهایی که از فروپاشی حکایت دارند را به عرصه اجتماعی منتقل میکند.
خشونت درونی حاکمیت و سیمپتومهای وضعیت بحرانی، فروپاشی و زوال و یاس و ناامیدی که محصول بحران ناکارآمدی در خود وضعیت سیاسی ایران است را حاکمیت از طریق بازیهای سیاسی و به خصوص با استفاده از ورق اصلاحطلبان دکوراتیو به تنشهای اجتماعی منتقل میکند. وضعیت رایجی که از ۷۶ به شکل خیلی ماهرانهای انجام شده است.

انتخابات ۱۴۰۰ و انتقال گناه از سطوح حاکمیت به عرصه نمادین
به همین دلیل انتخابات ۱۴۰۰ به نوعی پایان فرآیند انتقال گناه به مفهوم فرویدی در عرصه سیاسی در ایران است.
انتقال گناهی که به شکل سیستماتیک به مردم در عرصه نمادین منتقل میشود و مردم بعد آن احساس ناکامی میکنند و به جای آنکه این ناکامی را از حکومت مطالبه کنند، این حس ناکامی و سرخوردگی اجتماعی را به روابط و مناسبات بین خود منتقل میکنند و این خشونت در گفتگوهای فضای مجازی و کلابهاوس و مابقی بحث-جدلها درباره رای دادن و رای ندادن خود را بازنمایی میکند. درواقع منبعد و اینجا تبدیل میشود به فروپاشی و تنش اجتماعی که در همین وضعیت با آن مواجهایم و خواهیم بود.


به همین خاطر یکی از نتایج مثبت انتخابات این است که منبعد مردم تبدیل به تماشاگران دائمی میشوند. چون به خوبی آگاهند که عرصه سیاست عرصه مشارکت آنان نیست و تمایلی هم از طرف حاکمان برای ایفای نقش به مردم وجود ندارد. رابطهای دوسویه که منتج به شکل جدیدی از کنشگری مردم خواهد شد. مردم اینبار در مقام تماشاگر فکور یا تماشاگر برشتی صحنه نمایش عرصه سیاست را تماشا و سپس تحلیل و تفسیر میکنند.
مردم دیگر بازیگر طرفین دعوا نیستند. چرا که به هیچکدام از طرفین قدرت رای ندادهاند که در نزاعهای سیاسی مداخله کنند. تماشاگر فعال صحنه سیاستاند. عاملیتشان برمیگردد به تماشاگری فعال دعواها و تنشهای سیاسی. دقیقا مشابه آنچه در سالهای پایانی فروپاشی کمونیسم رخ داد. سالها تلاش نیروهای داخل اتحاد جماهیر شوروی برای تغییر در وضعیت پاسخی جز سرکوب و مشت آهنین از سوی حاکمیت نداشت. تنها در یک دهه پایانی بود که مردم کنار کشیدند و به تماشاگر تبدیل شدند.
درواقع این تنش به جای آنکه تبدیل به تنش مردم با حکومت شود به تنش درون حاکمیت تبدیل خواهد شد. این تنشها تسری پیدا خو اهد کرد و بحرانها عمیقتر خواهد شد. از این جهت رای تحقیر آمیز به کاندیدای منسوب به اصلاح طلبان، حاکی آنست که مردم از طریق پرفورماتیو منفی خواهان مشارکت در سیاستاند و نه از طریق رای دادن بدون ضمانت.
که برای مثال بار دیگر ۲۰ میلیون رای به همتی بدهند بدون آنکه هیچ ضمانتی برای پیگیری مطالبات خودشان از او بگیرند. پرفوماتیو منفی یعنی نوعی از مشارکت فعال مانند تماشاگر داخل سینما که تنها به تفسیر و معنا بخشی به فیلمها میپردازد. قسمی ناظر بودنی که در پایان فیلم تماشاگر تنها نظارهگر زدوخوردهای سیاست است مانند تماشاگران فیلم سگهای انباری که از بین رفتن شخصیتهای فیلم توسط یکدیگر را مشاهده کردند.
از این جهت رفتن به موضع تماشاگر فعال یا فکور واجد آگاهیای تعیین کننده است. و اهمیت وقایع و آگاهیای که تماشاگر یا مردم به آن دست یافتهاند آنها را از سطح تماشاگر فریب خورده سالهای پیش یعنی تماشاگر منفعل بودن به سطح تماشاگر فکور به تعبیر ریموند بلور ارتقا میدهد. این وضعیت تازهای است که به نظر میرسد مردم در سپهر و پهنه سیاست ایران دست پیدا کردهاند.

در نتیجه پایان یافتن این شکل از دوگانه سازیها یا قطب بندیهای سیاسی باعث خواهد شد، شکافها و سیمپتومهای فروپاشی به درون حاکمیت و فضای سیاسی برگردد. بحرانهای فروپاشی و تنشهای منبعث از ناکارآمدی درونی شده وضعیت به سطوح بین اعضای دولت ، بین دولت و قوه مقننه، قوه قضاییه با قوه مقننه یا دولت و به همین سیاق رشد فزاینده تنشها بین تمامی سطوح حاکمیت من جمله نهادهای حکومتی و نیروهای نظامی بسرعت تسری پیدا خواهد کرد.
عرصه رئال پلیتیک که منبعد عرصعه فعالیت نیروهای انقلابی است و رئیس دولت سیزدهم به علت آوار شدن هزار و یک مشکل ریز حکومتگری مثل اداره کردن بخشهای توزیع و تولید نیازهای اولیه شهروندان و همینطور وعدههای انتخاباتی چون ساخت یک میلیون مسکن در سال در یک سطح و اجرای فرمانهای سطوح بالای حکومتی یا همان نقش صرف مجریگری در سطحی دیگر -درواقع پیشنیاز سطح اول است.
برای جلوگیری از شورش نان– سبب خواهد شد تمام وقت دولت را برای حل و فصل کوهی از مشکلات فعلی و بجا مانده از دولت قبل اشغال کند و از این منظر احتمالا وقتی برای محدود کردن آزادیهای رفاهی و اجتماعی شهروندان نخواهد داشت واحتمال ادامه وضعیت کنونی بیش از تغییر أوضاع به معنای خفقان و سرکوب بیشتر است.
یعنی از گشت ارشاد که مدتهاست خبری نیست، بعدها هم خبری نخواهد بود. روزنامهها و فعالین و شبکههای مجازی با محدودیت بیشتری روبرو نخواهند شد. از طرفی همراهان نیروهای انقلابی که تا پیش از این در جایگاه منتقد دولت فعالیت میکردند اینبار در جایگاه مسئولین و بدنه بلوکهای جدید قدرت را سامان میدهند. و بیشترین تمرکزشان بر دریافت مزد و خدمات حاصل از قدرت گرفتن دولت سیزدهم است. انبوهی از انتظارات و تعهدات بیش از پیش منتظر ریاست دولت سیزدهم است.