بازگشت به عقب ممنوع
هرچند ماجرای شکایت دو بازیگر سرشناس مرد سینمای ایران پیش از جنبش زن، زندگی، آزادی شروع شده و نتیحه آن شکایت، یعنی محکومیت آن دو بازیگر مرد و همچنین مبرا شدن ترانه علیدوستی و شبنم فرشادجو بعد از یکسال از طرح شکایت، به تازگی اعلام شده، اما باید به این نکته مهم اشاره کرد که بازگشتن به دعواهایی که بهنوعی از دل جنبش میتو بیرون میآمدند، در وضعیت کنونی برای جنبشی که با چارچوبها و افقهای خیلی خیلی گستردهتری سروکار دارد در حکم نوعی بازگشت به عقب به حساب میآید.

مساله جنبش میتو که در رابطه با سلبریتیها و بازیگران سینمای ایران مطرح شد بیشتر به مساله تعرض و به یک معنا بیاحترامی جنسی یا سواستفاده بازیگران مرد از جایگاهشان بهعنوان بازیگر در مواجهه با کارکنان زن اعم از بازیگر یا عوامل پشت صحنه برمیگشت و درواقع همچون جنبش میتو در غرب برپایه این تصور بنا شده بود که میتوان با محکوم کردن بعضی شخصیتها، پروندهها و موارد خاص درواقع این معضل مردسالاری یا به نوعی اعمال قدرت مردان در محیط کار بر زنان را از بین برد یا نقد و نفی کرد.

گرچه طبیعتا این نوع اعمال قدرت امری مذموم است و همواره باید بهعنوان عملی غیراخلاقی محکوم و تقبیح شود اما اتفاق مهمی که در پاییز پارسال در سطح خیابانهای ایران رخ داد این آگاهی – بهخصوص نزد زنان بود – که باید آن چارچوب و قابی را نفی کرد که اجازه به بازتولید مردسالاری در همه ارکان و زمینهها و حوزههای اجتماعی، سیاسی و هنری را میدهد.
درواقع ازطریق نفی ثانویه یعنی نفیای که پرسپکتیو قواعد تبعیضامیز حاکم بر نظام پدرسالاری که ما در آن چاچوب در حال زندگی هستیم را بهطور کلی نفی میکند، تنها ازطریق نفی آن چارچوب کلی و همینطور طراحی کردن چارچوب تازهای که در آن امکان بازتولید اقتدار مردانه یا مردسالاری غیرممکن باشد تنها امکان رستگاری، رهایی یا نتایج مدنظر زنان امری ممکن و دستیافتنی میشود و به همین دلیل طرح این موضوع در فضای فعلی اگر در همین حد اطلاع رسانی باشد بلااشکال است اما اگر مجددا بخواهد به بهانه مبارزه با مردسالاری بهدنبال بازکردن آن دملها و زخمهای گذشته باشد حتی به بهای فراموش شدن اهداف اصلیای که در پاییز پارسال در سطح خیابانها دنبال شد پسرویای به مرحلهای پیش از جنبش پارسال و در حکم نوعی بازگشت به عقب است.
مساله مهم در جنبش اخیر، فروشکستن و خرد کردن وضعیتی است که اعمال قدرت مردان در همه اجزایش قابل بازتولید باشند. ویران کردن ان قاعده و پیکرهای که مولد این وضعیت مردسالارانه است. این آگاهی تازه بیشتر از این جهت واجد اهمیت است که ما را به نفی متعین یا نفی ثانویهی وضعیت زمانه اکنونمان رهنمون میشود.
دفاع از رفراندوم با چند اما و اگر