مداخله
موضوعات داغ

خطر فاشیسم ازآنچه می‌پنداریم به ما نزدیک‌تر است

خطر فاشیسم ازآنچه می‌پنداریم به ما نزدیک‌تر است

خشونت حاکم بر اعتراضات اخیر به‌خصوص در هفته‌ی گذشته نشان‌دهنده‌ی آن است که این جنبش اعتراضی در حال تحریک شدن از سوی جایگاه‌های مختلف است. خشونتی که قطعاً به دوقطبی شدن بیشتر و رادیکال شدن جامعه خواهد انجامید.

نقش منحصربه‌فرد و کم سابقه‌ای که رسانه‌های ایرانی خارج از کشور در تهییج و هدایت این جنبش اعتراضی در چند هفته‌ی اخیر ایفا کردند، باید به‌دقت ارزیابی شود. شبکه‌ی ایران اینترنشنال مشخصاً در قالب رسانه‌ی اپوزیسیون همزمان چند نقش تعیین‌کننده در مسیر اعتراضات را دنبال می‌کند.

نخستین و مهم‌ترین آن تبدیل معترضان به سلبریتی‌های اعتراضی ست. وسواس عجیب این شبکه برای پخش هر تصویر متحرکی که از ایران بیرون می‌آید، نوجوانان و جوانان را ترغیب می‌کنند که برای قرارگرفتن در این نمایش رسانه‌ای از یکدیگر سبقت بگیرند.

شعارنویسی برروی دیوار سابقه‌ی دیرین در جنبش‌های اعتراضی دارد؛ اما این‌که همزمان با نوشتن شعار شخص دیگری در حال فیلم‌برداری از شخص شعار نویس باشد حقیقتاً بدیع و نوبر است و نشان‌دهنده‌ی جنبه‌ی نمایشی این اعتراضات است؛ یعنی همان میل به دیده‌شدن و تصدیق شدن.

آتش زدن بسیجی توسط معترضین

گویی هر کنش سیاسی تنها زمانی مشروعیت می‌یابد که به تصویر درآید و سپس در ایران اینترنشنال به نمایش درآید. عملی که قطعاً از سوی سازوکار رسانه سازماندهی می‌شود و مشخصاً برای نوجوانان و جوانان درگیر در اعتراضات می‌تواند به منزله‌ی مشارکت در نوعی فرایند هویت‌یابی باشد.

نمایش تصویر نوجوانی که از پشت سر عمامه‌ی آخوند را بر زمین می‌اندازد و همزمان عملش توسط دوستش ضبط می‌شود در این فضای پرهیجان بیش از هرچیز هویت‌یابی نوجوانان را تصدیق و تسریع می‌کند همچون سندی برای نمایش و تایید شجاعت و باحال بودن کنشگران.

پیامد این فرایند رسانه‌ای البته قابل‌پیش‌بینی ست؛ تلاش نوجوانان دیگر برای انجام و اعمال کنش‌های رادیکال‌تر یا به‌اصطلاح خودشان باحال تر که پیامدش خشونت بیشتر است. در این مسابقه‌ی نمایش شجاعت که رسانه‌ها به راه انداختند و تماشاگران چندمیلیونی در ایران و جهان دارند قابل‌پیش‌بینی نیست که اجرای کنش‌های رادیکال‌تر تایید و تصدیق بیشتری بیابد ولی و در این مسابقه برای دیده‌شدن و کسب هویت متمایز از سوی میلیون‌ها تماشاگر تلویزیونی اعتبار بیشتری به‌همراه آورد.

 

آرمان علی وردی که در اکباتان توسط معترضین کشته شد.

آنچه در هفته‌های اخیر وجه غالب این اعتراضات شده، همین سلطه‌ی ارزش‌گذاری و هویت‌یابی رسانه‌ای ست. درحالی‌که در دو هفته‌ی اول شجاعت دخترانی که خودجوش و خودانگیخته حجاب اجباری از سر برمی‌داشتند و سینه به سینه‌ی نیروی پلیس می‌ایستادند تا مطالبه‌ی خود را به شکلی مدنی و خشونت پرهیز بیان کنند بسیار تأثیرگذار و الهام‌بخش بود چه برای ما ایرانیان و چه برای ناظران خارجی، تلاش‌های هفته‌های اخیر برای گره زدن لمپنیسم به واکنش سیاسی حقیقتاً تأسف‌بار است.

این مغالطه که خشونت کلامی و فیزیکی عکس‌العملی است نسبت به خشونت کلامی و فیزیکی حاکمیت در چند دهه‌ی گذشته گرچه قابل‌فهم است؛ اما پذیرفتنی نیست و به‌هیچ‌وجه نباید آن را مشروع دانست. اگر این لمپنیسم کلامی و اجرایی به‌عنوان راه‌حل بحران و تنش‌ها قلمداد شود قطعاً در آینده نیز مورداستفاده قرار خواهد گرفت. تجربه‌ی انقلاب 57 و تداوم خشونت و وندالیسم پاییز و زمستان 57 در سال‌های پس از پیروزی گویای این حقیقت است.

اتکا به وندالیسم برای غلبه بر آنتاگونیسم موجود قطعاً آنچنان زیر زبان مجریانش مزه خواهد داد که در آینده و در موارد دیگر نیز به کار خواهد رفت. تناسب میان اهداف و وسایل که از مهمترین انگاره‌های تاریخ فلسفه‌ی سیاسی است نشان می‌دهد که افتادن به ورطه‌ی این مغالطه که فعلاً از وسایل نامشروع برای رسیدن به اهداف به خیر بهره خواهیم دست تا پس از دستیابی به آن اهداف وسایل قدیمی را کنار بگذاریم و به وسایل جدید و مشهور متوسل شویم تا چه حد در عرصه‌ی عمل ناممکن است.

هیچ جنبشی با استفاده از وسایل نامشروع و غیرقابل‌قبول به اهداف والا و مشروع دست نخواهد یافت. هرچقدر هم که برای اتکا به این وسایل بهانه و عذر داشته باشد. تبدیل دادخواهی که مطالبه‌ی مشروع است به انتقام‌جویی و کینه‌جویی که برآمده از احساسات کینه‌جویانه است در هفته‌های اخیر حقیقتاً نگران‌کننده است و تأسف‌آور آن که اپوزیسیون به‌لحاظ فکری و اخلاقی ورشکسته‌ٌ آنسوی آب با انواع و اقسام شعبده‌ای کلامی و بلاغی درصدد توجیه آن است.

دوربرگردان سیاست در ایران

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Verified by MonsterInsights