مرور
موضوعات داغ

فیلم بن ‌بست پرویز صیاد

فیلم بن ‌بست پرویز صیاد

 

فیلم بن ‌بست پرویز صیاد محصول ۱۳۵۶ همچون دیگر فیلم او یعنی صمد دربدر میشود خصیصه‌ نمای وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در واپسین سال‌های رژیم پهلوی دوم است.

به همین دلیل می‌توان از فیلم بهره برد تا رابطه جامعه و حکومت در آن دوره را نشان داد و از سوی دیگر ترسیم کرد که چگونه آثار هنری و بخصوص فضای هنری تا حدودی نخبه گرای جامعه ایران می‌کوشید رابطه اجتماعی را با وضعیت سیاسی از یکسو و رابطه مردم و تصورات و زندگی آنها با مساله قدرت از سوی دیگر به تصویر کشد.

مری آپیک در فیلم بن بست

بن‌بست فیلمی است درباره دنیای خیالی یا به یک معنا تصورات و اوهام دختری جوان که مردی بدنبال اوست را همچون عاشقی تصور می‌کند.

به عبارت دیگر فیلم درباره محتوای امر خیالی یا جهان خیالی دختری است که در جهان دخترانه خویش غرق شده است و همه چیز را براساس محتوای آن تفسیر و تعبیر می‌کند.

حضور هر روزه و دائمی مرد بر سر کوچه و تعقیب کردن‌های او را به عنوان رابطه عاشقانه و عشق ورزانه تفسیر می‌کند که گویای بخشی از جامعه ایران و رابطه آن با مساله امر اجتماعی و قدرت است. به عبارت دیگر غرق شدن در فضای ایمجنری یا امر خیالی و بی‌توجهی به واقعیت انضمامی و آنچه در سطح واقعیت رخ می‌دهد.

به همین دلیل پایان تکان دهنده و شوک آور فیلم که درواقع تاییدی بر عنوان فیلم است یعنی بن‌بست، که اشاره به موقعیت اجتماعی و سیاسی جامعه ایران در آن سال‌ها دارد فیلم را به اثری تکان دهنده تبدیل می‌کند.

 

 

چرا که سبک روایتی فیلم یعنی محدود شدن تا حدود بسیار زیادی زاویه دید تماشاگر به زاویه دید ذهنی دختر و جهان ذهنی او که از طریق تک گویی‌های دائمی در فیلم برجسته می‌شود به یک معنا تماشاگر را در زاویه دید دختر و جهان خیالی او قرار می‌دهد. یعنی به عبارت دیگر همان مساله امر اجتماعی و تقلیل جامعه به تصورات خیالی یا محتوای خیالی و یکجور بریدن از عرصه نمادین و واقعیت اجتماعی است.

به همین دلیل است که پایان فیلم همچون شوک و ضربه پتکی بر این عرصه خیالی ‌عمل می‌کند تصویر کلوزآپ اغراق آمیز پرویز صیاد از چهره دخترک معصوم و مبهوت و هراسان و وارفته به یک معنا اشاره به وضعیت اجتماعی جامعه ایران در آن دوره دارد. و سکانس پایانی بخصوص پلان پایانی گویای همان وضعیت بن‌بست است.

فیلم بن ‌بست
فیلم بن ‌بست

بن‌بستی که در سطح اجتماعی در فضای جامعه ایران در چند سال پایانی دوره پهلوی دوم حاکم بود و بنظر می‌رسید تنها راه غلبه بر این بن بست غرق شدن در فضای خیالی و عرصه ایمجنری است. همان عرصه خیالی و ایمجنری که رد پای آن از طریق تصاویر و پوسترها بر دیوار اتاقک دختر می‌بینیم.

از طریق سبک زندگی و دیسکو و کافه‌ها و پخش دائمی موسیقی غربی که به یک معنا همچون پشتیبانی برای وضعیت از هم گسیخته اجتماعی و واقعیت عمل می‌کند. اما آیا این ایمجنری و چنین فضای خیالی و وهم آلود توانایی حفظ کردن یک جامعه در حال فروپاشی را چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی دارد؟

فیلم صیاد همانگونه که عنوانش بر آن تاکید می‌کند پاسخ منفی‌ای می‌دهد و به همین دلیل پایان فیلم تا این حد تکان دهنده است. یعنی اتکا به عرصه خیالی و محتوای خیالی بریده از واقعیت. یعنی همان تصورات و اوهام دخترکی که مامور ساواک، کسی که قرار است برادر عزیز او را دستگیر کند، با عاشق دلباخته اشتباه می‌گیرد. کسی که قادر نیست وضعیت اجتماعی و انضمامی او را حفظ کند.

این مهمترین درسی است که فیلم بن‌بست همچون فیلم صمد دربدر میشود از فضای اجتماعی آن دوران به ما منتقل می‌کند و به همین دلیل این دو فیلم بعد از گذشت چهل سال همچنان اسنادی بسیار معتبر و موثق از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران محسوب می‌شوند.

یعنی به پایان رسیدن عرصه خیالی، محتوای خیالی و ناکارآمد بودن ایمجنری و حضور تکان دهنده و آشوبگرانه‌ی واقعیت اجتماعی و عرصه نمادین که هم در صمد دربدر میشود و هم در بن بست به شکلی مصرانه به نمایش در می‌آید.

مهرجویی

فیلم کوچه کابوس

 

امتیاز کاربران: 4.24 ( 5 رای)

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Verified by MonsterInsights