مداخله
موضوعات داغ

دفاع از رفراندوم با چند اما و اگر

دفاع از رفراندوم با چند اما و اگر

 

طرح مسئله‌ی رفراندوم از سوی یکی از رسانه‌های وابسته به قدرت مرکزی در ایران به مسائل، ابهامات و پرسش‌های متعددی دامن زده است. همان‌گونه که انتظار می‌رود این ابهام‌ها و پرسش‌ها را می توان در ذیل دو نگاه متفاوت طبقه‌بندی کرد:

۱-نگاه متعلق به براندازان که عموماً پایگاهی بیرون از کشور دارند و تنها راه‌حل برون‌رفت از وضعیت کنونی را براندازی جمهوری اسلامی با هر قیمت و با هر وسیله‌ای می‌دانند.

 ۲-کسانی که در داخل کشور زندگی می‌کنند و تبعات و پیامد مسائلی که هر روزه در منازعه باقدرت درگیر آن هستند بر زندگی شخصی و اجتماعی‌شان به‌وضوح مؤثر و مشخص است؛ البته کسانی هم که در داخل زندگی می‌کنند را  مشخصاً می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

 نسل جوان که احساس می‌کنند از طریق فعالیت‌ها و مبارزه‌ی رادیکال قادر هستند بر نیروی قاهره‌ی حاکمیت غلبه بکنند  و جمهوری اسلامی را ساقط کنند.

 و دوم گروهی که بیش از هرچیز هدفشان شکل گیری دموکراسی در ایران و دستیابی مردم به مطالبات دموکراتیک در جامعه‌ی کنونی ایران با کمترین هزینه و کمترین اعمال خشونت است.

 

در چنین وضعیتی نخست به ایده و طرح اپوزیسیون خارج از کشور می پردازیم. اپوزیسیون خارج از کشور در سه ماه گذشته با طرح یک مغالطه بسیار چشمگیر سعی کرده است چنین وانمود کند که تنها راه‌حل برون‌رفت از مشکلات کنونی براندازی است. این مغالطه براین‌اساس بناشده است که براندازی مساوی ست با پیدایش دموکراسی در ایران. درحالی‌که تجربیات تاریخی و به‌خصوص تجربه‌ی انقلاب سال ۵۷ به ما نشان می‌دهد که حتی بر اساس آمارها و محاسبات براندازی درنهایت به شکل‌گیری یک فرم دیگری از قدرت خواهد انجامید که برای ابقای خود به ابزار خشونت و اختناق و سرکوب روی خواهد آورد.

 

به همین دلیل در وهله‌ی نخست باید نشان داد که این پیش‌فرض که براندازی مساوی ست با شکل‌گیری دموکراسی و عدالت و آزادی یک‌سو تفاهم یا یک مغالطه آشکار است و هیچ ضمانتی وجود ندارد که با براندازی نظام جمهوری اسلامی نظامی مبتنی بر آرا و اندیشه‌های دموکراتیک در ایران شکل بگیرد.

 

مسئله‌ی بعدی مسئله‌ی گذر به یک جامعه‌ی دموکراتیک است. دموکراسی لزوماً یک نقطه یا یک هدف ثابت و معین نیست تا از طریق پیمودن یک مسیر مشخص بتوان به آن دست‌یافت. دموکراسی یک فرایند است و خود دستیابی به این فرایند نیز باید مبتنی بر فرایندهای دموکراتیک باشد؛ یعنی نمی‌توان از طریق فرایندهای غیردموکراتیک وارد چرخه یا فرایند دموکراسی شد؛ و ازآنجاکه مسائل اخیر در ایران واجد پیچیدگی‌های بسیار زیادی هستند که این پیچیدگی‌ها حاصل نظام فاسد سیستماتیک حکمرانی در چند دهه‌ی گذشته، اعمال خشونت، تبعیض، بی‌عدالتی اجتماعی و فساد اقتصادی فراوان است که درنهایت ما را به نقطه‌ای رسیده که یک کلاف سردرگم و پیچیده با گره‌های کور از مسائل ایران را رقم‌زده است، باید برای حل کردن این مسائل صبور، بردبار و عقلانی بود.

 

طبیعتاً رفراندومی که مبتنی بر مطالبات واقعی مردم باشد؛ به‌نحوی‌که با برآوردن آن جامعه‌ی ایران در مسیر دموکراسی و دستیابی به روندهای دموکراسی قرار گیرد باید مورد استقبال قرار گیرد. گرچه باید به این نکته هم توجه داشت که رفراندوم و طرح آن هم می‌تواند نوعی فریبکاری باشد و به همین دلیل پذیرش هر شکلی از رفراندوم با هر نوعی از همه‌پرسی و پرسش از سوی مردم و طرح مطالباتی که مطالبات واقعی و بنیادین ریشه‌ای مردم نیستند کمکی به‌قرار گرفتن جامعه‌ی ایران در روند دموکراسی نخواهد کرد.

 

این رفراندوم جدا از ناظرین بی‌طرفی که باید صحت آن را بسنجند، باید محتوایش نیز برخوردار از مطالبات و خواست‌های واقعی مردم باشد؛ یعنی آزادی مطبوعات، آزادی بیان، مستقل شدن نهاد و رسانه‌ی تلویزیون، آزادی زندانیان سیاسی، برداشته شدن حجاب اجباری و برابری حقوق زنان و مردان که از ابتدایی‌ترین ولی درعین‌حال بنیادی‌ترین مطالبات جامعه‌ی دموکراسی خواه ایران است.

 

صرفاً با طرح این مسائل است که می‌توان امیدوار بود که جامعه‌ی ایران در مسیر دستیابی به دموکراسی قرار بگیرد وگرنه ساختن دوگانه‌هایی کاذب و متوهمانه یعنی دوگانه‌ی براندازی مساوی ست با پیامدهای دموکراتیک و اصلاحات و رفرم از طریق مذاکره با حکومت مساوی است با فریب و تقلب ما را به هیچ جایی نخواهد رساند.

 

تجربه‌ی تاریخی به ما نشان داده است که تمامی نهادها و دولت‌ها و مطالبات دموکراتیک از طریق حرکت و روند‌های گام‌به‌گام شکل‌گرفته است چراکه بدون اتکا به روند و مسیر خشونت پرهیز، مدنی و اساساً دموکراتیک دستیابی به اهداف دموکراتیک هم غیرممکن خواهد بود.

 

دفاع از رفراندوم با چند اما و اگر

در چنین وضعیتی است که می‌توان تا حدودی از مطالبه‌ی رفراندوم و طرح آن در فضای سیاسی کلی ایران با توجه به شروطی که در بالا ذکر کردیم دفاع کرد و آن را به‌عنوان راه‌حلی برای جلوگیری از بازتولید چرخه‌ی خشونت در وضعیت فعلی ایران دانست.

خشونتی که برای بسیاری از کسانی که براندازی به هر قیمتی را ارج می‌نهند حتی برای چند دقیقه نیز تجربه نشده است؛ اما باید از همان بلوچ همان کردی که به‌درستی بر مطالبه‌ی رفراندوم تایید می‌کنند پرسید که آیا رفراندوم و مطالبات دموکراتیک از طریق یک مسیر خشونت پرهیز را ترجیح می‌دهد و یا براندازی با مجموعه‌ای از هزینه‌ها و تلی از کشته‌ها در بلوچستان و کردستان. باید از خانواده‌ها و جوانان ایرانی پرسید که آیا حاضرند به هر قیمتی به براندازی تن دهند یا ترجیح می‌دهند مسیری ولو طولانی‌تر اما امن‌تر و با ضمانت بیشتر برای دموکراسی را یا همان رفراندوم را انتخاب کنند.

 

طبیعی ست که این پاسخ و پرسش آن باید بیش از هرچیز توسط مردمان داخل ایران طرح و به آن پاسخ داده شود چراکه کسانی که بیرون از فضای ایران زندگی می‌کنند؛ یعنی اپوزیسیون خارج از کشور که درنهایت اوج اکتیویسم سیاسی‌شان راه انداختن یک راهپیمایی در چند شهر بزرگ خارجی ست صلاحیت و شایستگی لازم برای جواب‌دادن به این پرسش را ندارند چراکه پیامدها و تبعات براندازی و خشونتی که در خیابان‌ها از سوی حاکمیت به‌سمت مردم اعمال می‌شود ذره‌ای دامن آن‌ها را نخواهد گرفت.

تحلیل به‌مثابه بادی بیلدینگ

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Verified by MonsterInsights